گردش
روز جمعه قرار بود بعدازظهر همگی بریم باغ و تو کوچولوی خاله قبلش اینقد شیطونی کرده بودی که تا رسیدیم باغ خوابت برد و من و مامانت هر کاری کردی که تو نخوابی یه چند تا عکس ازت بگیریم نتونستیم .
ولی با این حال که خوابت می اومد سعی کردیم چند عکس البته خوابالویی و بداخلاق ازت بگیریم .
الهی فدات شم که اگه خوابت بیاد با هیچ سرو صدایی از خواب بیدار نمی شی . اما امان از اون موقع که خوابت نمی یاد و همش بهونه می گیری دیگه هیچ کس حریفت نمی شه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی