روند رشد مهدیار
روند رشد مهدیار سلام گلم ، سلام نازنینم ، سلام نفسم ...
خدا رو شکر که کم کم داری بزرگ می شی و شیطنت هات بیشتر شده و کلمات زیادی رو می تونی تلفظ کنی.
چند روزی میشه که می تونی به تنهایی راه بری دقیقا در یکسال و چهار روزگی تونستی بدون نگه داشتن دستت به جایی خودت به تنهایی راه بری .
لحظه ای که داشتی راه می رفتی دقیقا زمانی بود ما اصلا حواسمون بهت نبود که ناگهان دیدیم تو داری به راحتی راه میری و ما کلی ذوق کردیم و برات دست زدیم تو هم خوشحال بودی که ما داریم تو رو تشویق میکنیم همش دوست داشتی دیگه خودت راه بری . ولی یکمی واست سخته بعد از اینکه چند قدمی راه رفتی خسته میشی و میشینی زمین .
نفسی خاله خیلی از کلمات رو میگه مثل :
بابا مامان
دوده (جوجه) اَت (رفت)
دوجه (گوجه) اَدَر (الله اکبر)
مَد (محمد) من
دَدَ (دَدَر ، بیرون) اَدِّه و اِدِّه (بده)
بَ بَ (صدای ببعی) آخ (چیز خطرناک)
آغ (کلاغ) جیز
اوخ اوخ (وقتی یه کار اشتباهی میکنی)
داخ (چیز داغ) آبه (آب)
بَه بَه (وقتی شیر می خوای می گی)
ننه آقا
اینه (وقتی می خوای چیزی رو نشون بدی)
دوب دوب (توپ توپ) داب داب (تاب تاب )
اَدّی (حدیث)
عاشق همین کلمه آخری ام که وقتی می گی انگار خدا دنیا رو بهم داده . بعد از کلمه مامان و بابا تنها اسمی که از اعضای خانواده یاد گرفتی همین (اَدی) بود .
