مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 25 روز سن داره

مهدی یار عزیز کوچولوی مامان و بابا

فضولی تو خونه مامانی

1392/8/11 12:15
نویسنده : خاله حدیثه
560 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

این مدت که داری روز به روز بزرگ تر می شی شیرین کاری ها و البته شیطنت هات هم بیشتر میشه .

دیشب که خونه مامانی بودید رفتی سراغ میز مبل و شروع کردی  به انداختن رومیزی و گذاشتن اثر انگشت روی میزها . ما هم از بس که عاشق تو هستیم هیچی به تو نمی گیم و تو هم از این فرصت ها خوب استفاده میکنی و هر کاری دلت بخواد انجام می دی .

اول رفتی کنار میز وایسادی و نقشه کشیدی که چطوری به رومیزی میشه دست زد

بعد که با تلاش های بسیار دستت به رومیزی رسید

اونو کشیدی طرف خودت

بعد کنترل رو برداشتی

بعد از اینکه کنترل رو برداشتی یه خنده ای کردی

بعدش هم کل رومیزی و کنترل ها رو انداختی روی زمین

بعد شروع کردی به اثر انگشت گذاشتن روی میز

بعد هم رفتی پشت میز وایسادی و نشون دادی که خواستن توانستن است

بعد از این همه خرابکاری رفتی روی مبل نشستی و شروع کردی به اووووووه گفتن . انگار نه انگار که چیکار کرده بودیاوه

بعدش هم یه چپ به دایی جون گرفتی که مبادا دست از پا خطا کنهمشغول تلفن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان محمدرهام جون
16 آبان 92 19:14
هزارماشالله به این وروجک ناز

با افتخارلینک شدید


خیلی ممنون عزیزم.
خوشحال شدم که بهمون سر زدی
حانیه جون
21 آبان 92 13:41
بابا
22 آبان 92 21:07
شب عاشورا کنارحرم امیرالمونین یاد همه عزیزان مخصوصامهدی یار جونم دردلم زندست.جان همه ما فقط حسین عشق فقط یک کلام حسین علیه السلام
خاله حدیثه
پاسخ
سلام بابای مهربون زیارتت قبول مهدی یار جونم خیلی دلش براتون تنگ شده و همش بابا میگه این چند روز که شما نبودی از دوری شما خیلی بی تابی میکنه و یاد گرفته بگه بابا . همه ما بیصبرانه منتظرتون هستیم انشالله سفر خوش بگذره . یاد ما هم باشید .