مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 26 روز سن داره

مهدی یار عزیز کوچولوی مامان و بابا

مسافرت شمال

1392/7/20 15:46
نویسنده : خاله حدیثه
501 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به تنها دلیل بودنم برای زندگی

عزیزم این چند وقت چه روزای خوبی رو پشت سر گذاشتیم . روز چهارشنبه 10/7/92 به همراه مامانی اینا رفتیم شمال . روز خیلی خوبی بود به هممون خوش گذشت و تو گلم وقتی رفتیم کنار دریا از بس آب بازی رو دوست داری هر موقع موج دریا می اومد طرفت می خواسی بری و اونو بگیری . اینقد دست و پا زدی تا بالاخره مجبور شدیم لباسات رو دربیاریم و بیاندازیمت توی آب و از ذوق خودت همش تو آب می خواسی راه بری . از بس گردش و تفریح رو دوست داری این چند روز اصلا گریه نکردی و این باعث شد یه روز به یاد موندنی برای ههمون باشه و مامانی هم تصمیم گرفت از این به بعد هر کجا بخواد بره تو رو با خودش ببره چون امتحان خودت رو پس دادی عزیزم .

 عکس ها در ادامه مطلب

 

تو این عکس اولین لحظه که دریا رو دیدی مات و مبهوت نگاه می کردی

اینجا شب که رفتیم کنار دریا می خواستم ازت عکس بگیرم که تو بغل بابا جونت خوابت برد

تو این عکس صبح که از خواب بیدار شدیدم دیدیم پشه ها حسابی ازت مهمون نوازی کردن و صورت قشنگت رو خال خالی کرده بودن

اینجا هم تو ویلا بودیم که خیره شده بودی به تلوزیون و داشتی برنامه کودک میدیدی

اینجا شب بود و داشت بارون می اومد و تو می خواسی بری بیرون و همش گریه می کردی که بابات تو سبد گذاشتت

این عکس هم از هنر نمایی دایی جون کنار ساحل

در اولین فرصت که سری دوم عکس ها به دستم برسه براتون می زارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان زینب
21 مهر 92 0:09
سلام خدا را شکر که بهتون خوش گذشته چه پسر خوشگلی نازش برم مواظب پسرمون باش دیگه هوا داره سرد میش لینکت کردم عزیزم .


سلام خیلی ممنون از حضورت عزیزم . چشم شما هم مواظب امیر جونم باش
مامان آوش
6 آبان 92 11:46
ایشالا همیشه به شادی و گردش عزیزدلم


ممنون عزیزم همچنین شما
مریم
27 آبان 92 22:52
ممنون که افتخار دادین و به وبلاگ ما تشریف اوردین و لینک مون کردین
خاله حدیثه
پاسخ
خواهش میکنم