مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 22 روز سن داره

مهدی یار عزیز کوچولوی مامان و بابا

7 ماهگی مهدیار

بزرگ مرد کوچک من     جان    ماهگیت مبارک .     مهدیار گلی من الان رفته تو 7 ماه و حسابی شیطنت هاش زیاد شده .کارایی که تو این چند وقته یاد گرفتی اینه که دیگه کامل می تونی بشینی ، با دهنت صدای موتور در میاری ، هر کی بهت دست میده سریع بهش یالا می دی ، هر موقع برات دست می زنیم شروع می کنی به رقصیدن ، تازگی ها هر کدوم از اسباب بازی هات رو بهت میدیم فقط یک ربع باهاش بازی می کنی و دیگه ازش خسته می شی و فقط گریه می کنی دوباره تا یه چیز دیگه بهت میدیم ساکت می شی ، این یه ماه هم دیگه کامل شروع کردی به فرنی خوردن و دوست داری سر سفره غذای بزرگترها رو بخوری . عکس ها در اد...
11 آبان 1392

روزت مبارک عزیزم

ای تمام زندگی و هستی ام عشق را با تو تجربه کردم و بدان مروارید زیبای عشقت همیشه در صدف سرخ قلبم جای دارد . بهترینم ، به پای همه خوبیهایت برایت خوب بودن ، خوب ماندن و خوب دیدن را آرزو می کنم . روز کودک رو به تو عزیزترینم تبریک می گویم .   سلام به گل ناز و تپل مپل خودم مهدیار عزیزم در این روز آسمانی و قشنگ که مصادف شده با روز جهانی کودک و تو عزیز دلم اولین سال از این روز زیبا رو پشت سر گذاشتی را بهت تبریک می گویم . اینم یه کیک خوشمل به مناسبت این روز قشنگ برای تو عزیزترینم تا بی نهایت دوستت دارم   ...
26 مهر 1392

مسافرت شمال

سلام به تنها دلیل بودنم برای زندگی عزیزم این چند وقت چه روزای خوبی رو پشت سر گذاشتیم . روز چهارشنبه 10/7/92 به همراه مامانی اینا رفتیم شمال . روز خیلی خوبی بود به هممون خوش گذشت و تو گلم وقتی رفتیم کنار دریا از بس آب بازی رو دوست داری هر موقع موج دریا می اومد طرفت می خواسی بری و اونو بگیری . اینقد دست و پا زدی تا بالاخره مجبور شدیم لباسات رو دربیاریم و بیاندازیمت توی آب و از ذوق خودت همش تو آب می خواسی راه بری . از بس گردش و تفریح رو دوست داری این چند روز اصلا گریه نکردی و این باعث شد یه روز به یاد موندنی برای ههمون باشه و مامانی هم تصمیم گرفت از این به بعد هر کجا بخواد بره تو رو با خودش ببره چون امتحان خودت رو پس دادی عزیزم . &nbs...
20 مهر 1392

متفاوت

دوستای خوبم سلام بی مقدمه می خوام بگم به علت درخواست های شدید اقوام و آشنایان این پست رو اختصاص می دم به فاطمه سادات (نوه عمو جون) تا عزیزانی که موفق به دریافت و دیدن عکس قشنگ و نازش نشدن تو این پست بتونن چهره ناز این دخمل کوشولوی ما رو ببینن .    ...
17 مهر 1392

مهدیار و شیطنت

سلام به گل پسر قشنگ خودم . الهی من فدات بشم که بزرگ شدی و شیطنت هات هم بیشتر شده . یکی از کارایی که تازه یاد گرفتی اینه که صبح که از خواب پامیشی اولین کاری که می کنی سوار روروئکت می شی و می ری سراغ گوشی تلفن و اینقد به زبون خودت حرف می زنی تا مامانت شماره  خونه مامانی رو بگیره و با هامون حرف بزنی . الهی فدای اون صدای نازت . تازگی ها یاد گرفتی با روروئک اینقد تند حرکت می کنی که باید مواظبت باشیم که خدایی نکرده یه موقع به جایی نخوری . بعد سریع می ری سراغ میز مبل و هر چیزی روی میز باشه می اندازی زمین . و با اون انگشت های کوچیکت روی شیشه رو طراحی می کنی و منم پشت سرت دستمال می کشم . ولی در هر صورت همه این شیطنت ها با یه خن...
7 مهر 1392

مهدیار تو باغ عمو جون

روز جمعه همه فامیل تو باغ عمو جون دعوت بودیم . خیلی روز خوبی بود و تو عسل خاله اون روز خیلی پسر خوبی بودی و اصلاً اذیت نکردی . اینم چند تا عکس تو باغ عمو جون ازت گرفتم .                                   اینجا هم صحرای سرآسیاب  این هم عکس محمد طاهای خوابالو   ...
4 شهريور 1392

مهدیار در حال عروسک بازی

سلام خاله جون چند روز پیش که اومده بودم خونتون خیلی بهونه می گرفتی  وقتی بردمت توی اتاقت دیگه ساکت شدی و با عروسک هات بازی می کردی . اینم چند تا عکس از بازی کردنت:   ...
3 شهريور 1392

تولد بابایی

روز جمعه تولد بابایی بود .  یه قلب عاشق با یه حس بی قرار و کوچک                                        فقط می خواد بهت بگه بابایی گلم تولدت مبارک         ...
3 شهريور 1392