مهدی یار عزیز کوچولوی مامان و بابا

 روز جمعه 2/3/1393   اینجا بابایی داشت برات شعر میخوند شما هم کلی ذوق کرده بودی و دست میزدی اینجا هم  یه مهر پیدا کرده بودی و داشتی نماز می خوندی هر موقع آتیش میدیدی سریع میگفتی اوف اوف ...

هزاران بار خدا را شکر که چنین روزی را آفرید تا باغ جهان نظاره گر شکفتن گلی چون تو باشد ... تولدت مبارک   ...

                                   دندون پنجم تاریخ 11/2/93 مبارک باشه ملوسکم ...

سلام گلم ، سلام نازنینم ، سلام نفسم ... خدا رو شکر که کم کم داری بزرگ می شی و شیطنت هات بیشتر شده و کلمات زیادی رو می تونی تلفظ کنی. چند روزی میشه که می تونی به تنهایی راه بری دقیقا در یکسال و چهار روزگی تونستی بدون نگه داشتن دستت به جایی خودت به تنهایی راه بری . لحظه ای که داشتی راه می رفتی دقیقا زمانی بود ما اصلا حواسمون بهت نبود که ناگهان دیدیم تو داری به راحتی راه میری و ما کلی ذوق کردیم و برات دست زدیم تو هم خوشحال بودی که ما داریم تو رو تشویق میکنیم همش دوست داشتی دیگه خودت راه بری . ولی یکمی واست سخته بعد از اینکه چند قدمی راه رفتی خسته میشی و میشینی زمین . نفسی خاله خیلی از کلمات رو میگه مثل : بابا &nbs...

روز جمعه 93/2/12 تو باغ بابایی     ...

سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست آمدی و آسمان و زمین را برایم بهشت کردی تنها ستاره آسمان دلم تولدت مبارک...                     تولد مهدیار جونم با 2 روز تاخیر یعنی روز پنجشنبه 21 فروردین برگزار شد . تم تولد عسلی خاله هم زنبور کوچولو بود . خیلی خوش گذشت فقط به سختی تونستیم چند تا عکس ازت بگیریم عزیزم .   این عکس آتلیه یک سالگیت هستش    نمای کلی اتاق  ریسه عدد تولد  ریسه عکس و لباس نوزادی تا یک سالگی  ریسه مثلث زنبوری  ...

سلام به نفسی خودم امسال سیزده بدر رفتیم باغ بابایی ، خیلی خوش گذشت هم به ما و هم به تو عزیزم . از وقتی وارد باغ شدی فقط دوست داشتی یا روی سبزه ها بشینی و با گل ها بازی کنی یا کنار آتیش باشی . از اونجایی هم که آتیش خطرناکه ما ترجیح دادیم روی همون سبزه ها باشی . سبزه ها رو می کندی و کلی می خندیدی روی سبزه ها می خوابیدی و کلی ذوق می کردی ای وای چی شد فکر کنم می خواد بارون بیاد پس تا بارون نگرفته سبزه ام رو گره بزنم ایشالله بزرگ شدم خدا یه زن خوب قسمتم کنه وحالا چشمام رو می بندم و برای همه دعا می کنم ...

  نازنینم یک سال دیگر به پایان رسید و در آستانه سال جدید که مصادف شده است با شهادت حضرت زهرا. سال گذشته بهترین سال برای همه بود با وجود تو انشالله تمامی لحظات زندگی ات بهاری باشد . بهترینم دومین بهارت مبارک   لحظه تحویل سال ساعت 20 و 27 دقیقه و7 ثانیه روز پنجشنبه 29 اسفند1392     سفره هفت سین مامانی سفره هفت سین مامان زهرا سفره هفت سین حرم حضرت سلطانعلی (ع) سفره هفت سین خاله اکرم هفت سین خاله جون ...

عزیز ترینم از همین امروز شمارش معکوس برای هممون اجرا میشه . آخه فقط 9 روز دیگه مونده تا لحظه ای که ناب ترین لحظات همه ما را رقم زد . لحظه ای که با اومدنت زندگی همه ما رنگ و بوی دیگه ای به خودش گرفت . و حالا در آستانه یکسالگی ات قرار داریم ... وای خدای من چقدر زود یکسال گذشت انگار همین دیروز بود که مامانی زنگ زد و گفت مهدیارم  به دنیا اومد . اون لحظه بهترین خبری بود که در طول عمرم شنیده بودم . مهدیارم تا هستم دوستت دارم ...       ...